عاشقان حسین (ع)
3 آذر 1391برچسب:, :: 19:46 ::  نويسنده : سالار س ر


...معلولیت محدودیت نیست...این را زیاد شنیده ایم.فریبا معصومی 27 ساله ساکن روستای صالح سرا شولم از توابع شهرستان فومن حدود 11 سال است که با کمترین امکانات و در اوج معلولیت به خلق اثاری با ارزشهای هنری میپردازد.از توانایی های برجسته او میتوان به پولک دوزی کاموا بافی عروسک سازی نقاشی گل سازی و .......اشاره کرد. حمایت به موقع و کافی از این قشر از جامعه که معلولیت را محدودیت نمیدانند میتواند به شکوفا شدن استعدادهای پنهان و بسیار انها کمک شایانی کند. خوشا به حالش گویا عشق به امام رضا (ع) گل هشتم بوستان محمدی (ص) در وجودش رسوخ کرده...او با این حالش اینقدر ارادتمند است...ما چقدر از دستمان بر می اید و چه می کنیم؟
 



حضرت رضا(ع) گل هشتم بوستان امامت فرمود: پدرم از پدرش جعفر بن محمّد و آن حضرت از پدر خود از جدّ بزرگوار خویش(ع) نقل فرمود که:

حضرت على(ع) فرمود: تصمیم به ازدواج گرفتم، ولى جرأت نمى‌کردم، این‌ مطلب را به حضرت رسول(ص) عرض کنم و مدتى این موضوع شب و روز در فکرم بود تا اینکه روزى بر حضرت رسول(ص) وارد شدم و آن حضرت‌ فرمودند: اى علی!

عرض کردم: بفرمایید اى رسول خدا!

فرمود: آیا میل و رغبتى به ازدواج دارى؟

عرض کردم: رسول خدا خود داناتر است -و گمان بردم ‌حضرت یکى از زنان قریش را به عقد من درآورند- و من از اینکه فرصت ازدواج‌ با فاطمه را از دست دهم، نگران بودم و متوجّه نشدم که چه شد که حضرت مرا صدا زدند و در خانه ام‌سلمه به خدمتشان رسیدم.

وقتى به من نگاه کردند، چهره‌شان درخشید، تبسّمى فرموده به گونه‌اى که سفیدى دندان‌هایشان را که ‌مى‌درخشید دیدم، حضرت به من فرمودند: اى على! مژده! چرا که خداوند مسأله ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود، خود به عهده گرفت.

گفتم: قضیه چیست یا رسول اللّٰه!؟

حضرت فرمودند: جبرئیل با سنبل و قرنفل بهشتى‌ نزد من آمد و آن‌ها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوییدم و گفتم: اى جبرئیل! این سنبل و قرنفل را به چه مناسبت آورده‌اى؟

او گفت: خداوند تبارک و تعالى‌ ملائکه ساکن بهشت و نیز سایر ساکنین آن را امر فرموده که تمام بهشت‌ها را با تمام درخت‌ها و رودخانه‌ها و میوه‌ها و قصرهایش آذین بندند و به بادهاى‌ بهشتى دستور داده تا با بوى انواع عطر بوزند و حورالعین را به خواندن‌ سوره‌هاى «طه»، «طس»، «شورى» و سوره‌هایى که با «طسم» شروع‌ مى‌شود امر فرمود و به یک منادى دستور داد که چنین جار بزند:

اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! شاهد باشید که فاطمه دختر محمّد را به عقد على بن ابى‌طالب در آوردم و به این کار راضى و خشنودم، این دو از یک دیگرند.

سپس ‌خداوند تبارک و تعالى به ملکى از ملائکه بهشت به نام راحیل - که در بلاغت‌ هیچ یک از ملائکه به پاى او نمى‌رسند- امر فرمود که خطبه بخواند، او نیز خطبه‌اى خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبه‌اى نیاورده بودند، سپس به ‌یک منادى دستور داد تا چنین جار بزند:

اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! به على بن ابى‌طالب حبیب محمّد و فاطمه دختر محمّد تبریک بگویید، چه‌ اینکه من براى آنان خیر و برکت قرار دادم.

راحیل گفت: برکت تو بر آن دو بیشتر از آنچه ما در بهشت و منزلت براى آنان مشاهده کردیم نیست؟

خداوند فرمود: اى ‌راحیل! از جمله برکت من بر آن دو این است که آنان را بر محبّت خودم، با هم‌ همراه مى‌کنم و حجّت خود بر مردم قرارشان مى‌دهم و قسم به عزّت و جلالم ‌که از آن دو، نسل و فرزندانى به وجود خواهم آورد که در زمین گنجینه‌داران و معادن حکمت خود قرارشان خواهم داد، بعد از پیامبران، آنان را حجّت بر مردم قرار مى‌دهم.

پس مژده بده اى علىّ! که من نیز، همچون خداى رحمان، دخترم فاطمه را به ازدواج تو درآوردم و آنچه را که خداوند براى او پسندید، من نیز پسندیدم.

حال دست همسر خود را بگیر که تو از من نسبت به او سزاوارترى، جبرئیل ‌به من خبر داد که بهشت و اهل آن، مشتاق شما دو نفرند و اگر خداوند تبارک ‌و تعالى نمى‌خواست از نسل شما حجّتى بر خلق برگزیند، خواسته بهشت و اهل بهشت را در مورد شما دو نفر اجابت مى‌فرمود، پس تو چه خوب برادر و چه خوب داماد و چه خوب همدمى هستى و رضایت خدا براى تو کافى است و از رضایت هر کس دیگر بهتر است.

حضرت على(ع) گفت: «رَبِّ أَوْزِعْنِی‌أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَ‌»؛ پروردگارا! مرا بر آن دار که شکر نعمتى که‌ به من دادى، به جاى آرم، حضرت رسول(ص) نیز آمین گفتند.



3 آذر 1391برچسب:, :: 19:46 ::  نويسنده : سالار س ر

يك خادم حرم گل هشتم بوستان محمدی (ص) گفت: مجموعه آستان قدس بي حساب و كتاب نيست و هيچ امري در این حرم نورانی، اتفاقي صورت نمي‌گيرد.

امير عارف در گفت‌وگو با ايسنا، منطقه سمنان، ضمن بیان اين مطلب افزود: تمام لحظات خدمت به حضرت امام رضا(ع) شيرين است و عادي‌ترين مسائل به شدت ما را تحت تأثير قرار مي‌دهد. اين خادم حرم گل هشتم به يكي از خاطراتش در حرم اشاره كرد و گفت: روزي خانمي در حرم اصرار كرد و از من قطعه نباتي خواست، من هم به او گفتم كه نبات ندارم و تنها يك شكلات داشتم كه به او دادم، اما زن دوباره اصرار كرد و گفت: جيب‌هايتان را بگرديد شايد نبات داشته باشيد. وي ادامه داد: جيبهايم را گشتم و با تعجب قطعه نباتي پيدا كردم و به زن زائر دادم و زماني كه فكر كردم يادم آمد يكي از علماي حرم، زماني كه شكلات را به من مي‌داد، دوباره صدايم زد و گفت: فلاني اين قطعه نبات را نيز همراه داشته باش شايد به دردت بخورد و من گفتم نمي‌خواهم اما او اصرار داشت كه نبات را همراهم داشته باشم و به اين دليل است كه مي‌گويم هيچ امري در حرم امام هشتم بي‌دليلي صورت نمي‌گيرد.

عارف با بيان اينكه خاطرات و معجزاتي كه در حرم امام رضا (ع) ديده‌ايم و شنيده‌ايم بسيار است، افزود: يكي از خدام سركشيك حرم رضوي گفت: ساعت از نيمه گذشته بود و تلفن زنگ زد، گوشي را برداشتم، مخاطبم خانمي بود با صداي لرزان كه به من گفت: حرم امام رضا(ع) است، وقتي صداي تأييد مرا شنيد سراسيمه گفت: تو را خدا گوشي را طرف ضريح بگيريد. من با امام رضا(ع) كار دارم، گوشي را به سمت ضريح گرفتم بعد از ۵ دقيقه تماس قطع شد. بعد از مدتي تقريبأ حدود ۲ ساعت مجددأ زنگ تلفن به صدا درآمد ،مجددأ مخاطبم همان خانم دفعه پيش بود اما اين بار با آرامش گفت: آقا حرم امام رضا (ع) است؟ گوشي را به سمت حرم قرار دهيد لطفأ. خادم به او گفته بود بايد قصه را بگويي كه چه اتفاقي افتاده، دفعه پيش سراسيمه و لرزان از من خواستي گوشي را به سمت ضريح قرار دهم اما اين بار در صدايت آرامشي حس می‌كنم. زن ميگويد: من در يكي از ايالتهاي كشور ژاپن زندگي ميكنم، جايي دور از آب و آبادي، دفعه اول كه با شما تماس گرفتم طبقه دوم خانه‌ام آتش گرفته بود و دو فرزندم خواب بودند و كسي نبود آنها را نجات دهد، به آتش‌نشاني هم زنگ زدم، اما طول ميكشيد تا برسند و ممكن بود فرزندانم در آتش بسوزند كه ناگهان امام رضا(ع) به ذهنم آمد و از آقا خواستم و ايشان هم به دادم رسيد و الان به طور معجزه آسايي قبل از آمدن آتش‌نشاني آتش خاموش شد و فرزندانم نجات پيدا كردند و حال زنگ زدم از آقا تشكر كنم كه حتي از مسافت دور، صداي مرا شنيدند و خواسته‌ام را اجابت كردند.



3 آذر 1391برچسب:, :: 19:46 ::  نويسنده : سالار س ر
امام رضا علیه السلام فرمودند: شیعیان و پیروان ما را به سه مساله امتحان کنید:

1- اهمیت به اوقات نماز؛ که آیا اول وقت نماز را برپای می‎دارند یا خیر؟

2- حفظ اسرار؛ یعنی در حفظ اسرار و مسایل محرمانه کوشا هستند یا خیر؟

3- از حیث توانمندی‎های مالی؛ یعنی آیا در مال خود برای برادران دینی سهمی قائلند و دست آنها را می‎گیرند یا خیر؟

 

خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 66 .



3 آذر 1391برچسب:, :: 19:46 ::  نويسنده : سالار س ر
                                

...وبلاک دوستداران امام رضا (ع) عمیقا واقعه هولناک زلزله آذربایجان را به عموم هموطنان تسلیت می گوید.



عکسهای قدیمی و تاریخچه حرم امام رضا
...پیکر پاکش در کنار قبر هارون الرشید به خاک سپرده شد این امارت در میان باغی بزرگ و زیبا قرار داشت که متعلق به ..
با شهادت امام رضا (ع)به سال 203 پیکر پاک شمس الشموس (ع) در کنار قبر هارون الرشید به خاک سپرده شد این امارت در میان باغی بزرگ و زیبا قرار داشت که متعلق به حمید بن قحطبه والی توس بود گویند هنگامی که  گل هشتم  بوستان محمدی (ص)به مرو می رفتند در بین راه در خانه حمید بن قحطبه فرود آمدند و محل تدفین خود را مشخص نمودند .
با توجه به این مطلب اولین بنای آرامگاه همان بقعه هارون الرشید بوده است که توسط مأمون عباسی بنا شده است که بقیه بنای حرم بر روی آن ساخته شده است از این تاریخ به بعد تا دوره دیلمیان نشانه ای از تجدید یا مرمت حرم در دست نمی باشد سبکتکین (387 ـ 366 هـ ق ) پادشاه متعصب غزنوی حرم مطهر را ویران و زیارت آن را ممنوع کرد پس از آن عمید الدوله فایق در تکمیل بقعه و آبادانی مشهد کوشید. در سال 400 هـ ق ابوبکرشهمرد به دستور سلطان محمود غزنوی بنای بقعه بار دیگر بازسازی کرد با توجه به سنگ نوشته قبر امام رضا(ع) به نظر می رسد بنای حرم در سال 516 هـ ق تجدید یا تعمیر شده است . بنای بقعه به سال 548 هـ ق آسیب فراوان دید. در روزگار سلجوقیان شرف الدین ابوطاهر قمی ...

جهت مطالعه ادامه روی ادامه مطلب در پایین این باکس کلیک نمایید



مفضل بن عمر گفت: وارد شدم بر ابي‏ الحسن موسي بن جعفر عليه‏ السلام در هنگامی که فرزندش علي گل هشتم بوستان محمدی (ص)  در دامنش نشسته بود، و او فرزند خود را مي ‏بوسيد، بر دوش خود سوار مي‏ کرد، و بخود مي‏ چسبانيد و مي‏ فرمود:« بأبي أنت و أمي ما أطيب ريحک و أطهر خلقک و أبين فضلک؟، پدر و مادرم فداي تو چه بوي خوشي داري، چه خلقت پاک و نيکوئي داري، چه فضل وبرتري آشکاري داري.»
عرض کردم: «فدايت شوم همانا در دل من از اين پسر محبتي واقع شده که از احدي جز شما واقع نشده است.»
ایشان فرمودند:«نسبت او به من به منزله ‏ي من است نسبت به پدرم، ما ذريه‏ اي هستيم که هر یک از ما از دیگریست، پروردگار به اين امر شنوا و داناست.» عرض کردم: «اوست بعد از شما صاحب الأمر؟»
فرمودند: «بلي کسي که او را اطاعت کند هدايت شده و کسي که او را نافرماني کند کافر است و کفر یعنی سرپيچي کردن از امر امامت است.»



3 آذر 1391برچسب:, :: 11:57 ::  نويسنده : سالار س ر

ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا

 

بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش

 

بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش

 

 

سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی

 

به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی

 

 

سـلام من بــه مـحـرم  بـه کـربـلا و جـلالــش

 

به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب

 

بـه بــی نـهــایــت داغ  دل شـکــستــه زیـنـب

 

 

سلام من به محرم به دست و مشک ابوالفضل

 

بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر

 

بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر

 

 

سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم

 

به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر

 

به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه

 

بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش

 

بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش

 

 

سلام من بـه محرم  بـه مسـلـم و به حـبـیـبش

 

به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش

 

 

سلام من بـه محرم  بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب

 

بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب

 

 

سلام من به محـرم  به شـور و حـال عیـانـش

 

سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش

 

 



3 آذر 1391برچسب:, :: 11:57 ::  نويسنده : سالار س ر
مباهله پیامبر با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم طی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.


مظلومى آل مرتضى پيدا شد

در كوفه دوباره محشرى بر پا شد

مهمان غريب كوفه را دريابيد

زيرا كه اسير فتنه اعدا شد



3 آذر 1391برچسب:, :: 11:57 ::  نويسنده : سالار س ر
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

کوی دل با کاروان کربلا دارد حسین

ازحریم کعبه جدش به اشک شست دست

مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد ودو ذبح عظیم

بیش از این ها حرمت کوی منی دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست

اشک وآه عالمی هم درقفا دارد حسین

بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب

کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت ودیباج حرم چون گل به تاراجش برند

تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب

ور نه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

سروران پروانه گان شمع رخسارش ولی

چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سربه قاچ زین نهاد این راه پیمای عراق

می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سرکند سودا ولی

خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا

با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست

هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند

عزت وآزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت

داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشکست وخون

دل تماشا کن چه رنگین سینه ما دارد حسین

ساز عشقست وبه دل هر زخم پیکان زخمه ای

گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز

با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندر این گوشه عزای بی ریا دارد حسین



بمناسبت سالروز شهادت امام محمد تقي الجواد(ع)این وب طراحی شد

ابوجعفر محمد بن على نهمين امام از امامان دوازده گانه شيعيان و يازدهمين معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترين لقب هاى آن حضرت جواد (بخشنده) و تقى (پرهيزگار) است. پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبيکه يا ريحانه يا دره از مردم نوبى (شمال سودان) است. در سال ۱۹۵ هـ.ق در مدينه به دنياآمد.

امام جواد (ع) در سال ۲۰۳ هـ.ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگي، به امامت رسيد. دوران هفده ساله امامت او با حکومت مامون و معتصم، خلفاى عباسي، همزمان بود. هنگامى که امام رضا (ع) به دعوت مامون از مدينه به توس رفت، امام جواد (ع) که کودک بود، مانند ديگر افراد خانواده حضرت رضا (ع) در مدينه ماند و در سال ۲۰۲ هـ.ق براى ديدار پدر به مرو رفت و سپس به مدينه بازگشت.

پس از شهادت امام رضا (ع) مامون به بغداد رفت. او که از کمالات علمى و معنوى امام جواد (ع) آگاه بود، ايشان را از مدينه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسى و اطرافيان مامون از اين اقدام ناخشنود بودند، بويژه آنکه مامون تصميم داشت دختر خود، ام الفضل را به همسرى امام جواد‌(ع) در آورد. مامون براى آنکه آنها را از مقام علمى و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثى ميان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار، ترتيب داد. دراين مجلس، امام به پرسش هاى علما پاسخ گفت و ميزان دانش و هوش وى بر آنان آشکار شد. پس از آن مامون دختر خود را به همسرى امام درآورد. امام جواد (ع) پس از چندى به سفر حج رفت و از آنجا به مدينه بازگشت، و پايان خلافت مامون در آن شهر ساکن بود. پس از مرگ مامون به دستور معتصم عباسي، در سال ۲۲۰ هـ.ق، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفت و بنابر بعضى روايت ها به دستور معتصم مسموم شد و به شهادت رسيد.



3 آذر 1391برچسب:, :: 0:35 ::  نويسنده : سالار س ر

1. عزيمت امام رضا علیه السلام، پدر بزرگوار امام جواد علیه السلام، از مدينه به خراسان به اجبار مأمون عباسي، در سال 200 هجري.

2. شهادت امام رضا علیه السلام، در خراسان، به دست مأمون عباس در سال 203 هجري.

3. فراخواني امام محمد تقي علیه السلام به بغداد، توسط مأمون عباسي.

4. تزويج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقي علیه السلام، توسط مأمون و اظهار نگرانيِ عباسيان از اين مسأله.

5. بازگشت امام جواد علیه السلام از بغداد (پايتخت عباسيان) به حجاز به بهانه انجام مراسم حجّ بيت اللّه الحرام.

6. وفات مأمون عباسي، در سال 218هجري.

7. به خلافت رسيدن معتصم عباسي پس از وفات مأمون.

8. فراخوانيِ مجدد امام محمدتقي علیه السلام به بغداد، از سوي معتصم عباسي، در اوائل سال 220 هجري.

9. توطئه‏هاي معتصم عباسي، ام الفضل و جعفر بن مأمون عليه امام جواد علیه السلام.

10. مسموم شدن امام جواد علیه السلام، توسط همسرش، ام الفضل و به شهادت رسيدن آن حضرت، در اواخر سال 220 هجري.

 

 

امام جواد علیه السلام را همه مسلمانان عالمي بزرگ مي دانستند. ايشان انساني بردبار، نيکو سخن، عابد و بسيار باهوش بودند. حديثهاي بسياري از آن امام، در کتابهاي حديث، از جمله عيون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب، بحارالانوار و ........ نقل شده است.



امام هادی(ع) دهمین رهبر آسمانی است که از سوی پیامبر گرامی(ص) برای اداره امور امت اسلامی معرفی شده است. از نگاه پیروان اهل بیت(ع) امامت و رهبری جامعه تا دوازده نسل بر اساس فرمان الهی و پیامبر(ص) و امامان قبلی تعیین و به جامعه معرفی شده اند، در این زنجیره نورانی امام علی النقی معروف به امام هادی و ابوالحسن ثالث دهمین خورشید هدایت امت اسلامی است.

این رهبر بزرگوار، فرزند امام جواد(ع) نوه امام رضا(ع) است که در روستایی از اطراف مدینه به نام «صریا» به دنیا آمد. مادرش کنیزی با فضیلت و پارسا بود که سمانه نام داشت.

تاملی در معنی و مفهوم «هادی» که معروف ترین لقب آن بزرگوار است، بسیاری از حقایق را روشن می سازد.

هدایت در کتب لغت دو معنای «ارائه طریق » و «رساندن به مقصد و مطلوب» را در بردارد. و معمولاًٌ در ارائه راه مطلوب و مثبت به کار می رود.

در فرهنگ قرآن و عترت هدایت و هادی، بار مفهومی و معنایی بسیار عمیق تر از رهنمای جغرافیایی دارد. شناخت راه، شناخت مقصد، شناخت امت و کاروانیان همراه، شناخت موانع و مشکلات مسیر، شناخت دزد ها و گردنه ها، ایجاد انگیزه برای حرکت، دمیدن روح استقامت در رهروان، حفظ اتحاد و هماهنگی کاروان، حمایت و حفاظت از جان و مال و حقوق کاروانیان وظیفه دلیل و رهنمای کاروان و بخشی از مفهوم «هادی» در فرهنگ اسلامی است.

امام هادی، حضرت علی بن محمد النقی و معروف به ابن الرضا(ع) خورشید نورافشانی بود که از سالهای 220ق تا سال 254 رسالت رهبری و هدایت امت بزرگ اسلامی را بر دوش داشت و حدود سی و چهار سال ناخدای کشتی اسلام در میان امواج وحشتناک عصر عباسی بود.

آن بزرگوار در تاریک ترین روزگار سلطه اشرار به زندگی بشریت نور و گرمی بخشید و در دشوارترین شرایط فرزندان پیامبر و قرآن را حمایت و سرپرستی کرد.

هادی آل محمد(ع) هم قبله را به خوبی می شناخت، هم قبیله را، هم مردم را، هم مردان ساحت سیاست را، او راه دست یابی به مقام قرب خدا را از اولیای او آموخته بود. از حیله ها و نیرنگ ها و مطامع و خواسته های دشمنان توحید و عدالت آگاه بود. او ضعف ها و کمبود ها و جهل و غفلت عمومی و بیماری انسانهای عصر خویش را به خوبی می شناخت . قربانیان بیماری های اجتماعی را می دید و از درد و رنج و مشکلات زندگی مردم می سوخت. پزشکی بود که با مریض به خوبی آشنا و مهربان بود. آفات و آسیب ها و خطرها و بیماری ها مسلمانان و نامسلمانان را به خوبی تشخیص می داد.

او در حدود چهل و یک سال زندگی و سی و چند سال رهبری، بر آسمان زندگی بشریت فروغ هدایت پاشید و خورشیدوار گمشدگان وادی غفلت و حیرت و گرفتاران کویر شرک و بیداد را رهایی بخشید. در روزگاری که جهل و غفلت عمومی از یک سو و شهوات و شبهات حکومتی از سوی دیگر، فضای زندگی را از ظلمت و ظلم پر کرده بود و به دست گرفتن شمعی کوچک هم، گناهی بزرگ تلقّی می شد، هادی امت، خورشیدوار بر آفاق زندگی بشریت تابیدن گرفت و بشریت مظلوم و حق طلب را از افتادن در پرتگاه هواپرستی و جهالت و چاهسار بیداد و کفر و شرک و نفاق مصون داشت.

انواع و ابعاد هدایت

هدایت در برابر شبکه جهانی شرک.

هدایت از میان امواج متراکم کفر.

هدایت در برابر دام و دانه منافقان و عالمان درباری.

هدایت در برابر سلطه سازمان یافته ظلم و بیدادگری.

هدایت در برابر طوفان و گردباد اختلافات فکری و فرهنگی.

هدایت امت نسبت به تأمین آبرومندانه نیازهای زندگی.

هدایت در برابر هجوم حمایت شده فساد اخلاقی.

هدایت در برابر وسوسه های درونی و نیازهای عزیزی.

و در یک سخن نجات بشریت از ظلمات به سوی نور، رسالتی سنگین و دشوار است، که همیشه بر دوش پیامبران الهی و رهبران آسمانی قرار داشته و دارد و این وظیفه الهی و قدسی در عصر سیاه متوکل عباسی بر دوش امام هادی(ع) قرار داشت.

هادیان الهی، از یک سو به هدایت و رهایی ملت ها می اندیشند، از سوی دیگر به هدایت دولت ها. هم به مردم فکر می کنند، هم به مردان صحنه سیاست و مدیریت . هم گروه های و اصناف اجتماعی را در مدّ نظر دارند. هم افراد و اشخاص را، هم به نسل حاضر می اندیشند و هم به اینده امت می نگرند.

برای آنان یک انسان هم مهم است و هدایت او با احیای بشریت برابری می کند. امنیت و عدالت و سلامت و سعادت، حق همه است، حقی که خداوند قرار داده است و امام مرزبان «حدود و حقوق الهی» است رهبری با این نگاه ـ که به «کرامت انسان» می اندیشد و پاسداری از حق و عدل را وظیفه خویش می داند و «عرفان الهی» و «اخلاق ملکوتی» را قلّه های پرواز جامعه می شناسد ـ دشوارترین مسئولیت است.

عصر هادوی

رهبری و امامت همیشه رسالتی سنگین است که آسمان و زمین و کوه ها از تحمل آن می گریزند و تنها فرزندان فاطمه و آموزش دیدگان مدرسه علوی(ع) با حول و قوه الهی می توانند، این بار امانت را بر دوش کشند. عصر امام هادی(ع) عصر دشواری است که نمرود ردای ابراهیم(ع) بر تن دارد و فرعون عصای موسی به دست گرفته است. ابوسفیان در جایگاه پیامبر نشسته و یزید ندای توحید و اخلاق بر می آورد. هدایت امت در این شرایط که اتحاد زر و زور و تزویر بر کرسی رهبری نشسته چقدر دشوار است.

عباسیان به بهانه وابستگی به پیامبر(ص) بر کرسی خلافت نشسته اند و خلافت و حکومت و دولت ابزاری برای بهره کشی از مردم و غارت «جان» و «مال» و «نوامیس» محرومان شده است. متوکل کاخهای متعدد می سازد، کاخ شاه، کاخ عروس، کاخ شبداز، کاخ بدیع، کاخ غربت، کاخ برج که هفتصد هزار دنیار فقط هزینه ساخت، کاخ برج شده است.[1]

متوکل دوازده هزار کنیز در کاخ خود دارد وقتی برای پسرش «عبدالله معتز» جشن ختنه سوران می گیرد فرشی با یکصد ذراع طول با عرض پنجاه ذراع آماده می شود، چهار هزار صندلی از طلا و مرصع به جواهر در تالار قصر می چیند و بیست میلیون درهم برای نثار بر سر خدام و حاشیه نشینان فراهم می اید و غارت بیت المال به اوج می رسد.[2]

میگساری و فسق و فجور و رقص و موزیک بر کاخ ها و درباریان حاکم است و فقر و شمشیر و توهین و تحقیر بر توده های مردم و بالاترین فشار ها و زندان و تبعید و فرار و اعدام و تعقیب علویان و فرزندان فاطمه(س) را تهدید می کند

متوکل، شخصی به نام عمر بن فرج رخّجی را والی مکه و مدینه کرده بود و او مردم را از هر گونه احسان و نیکی به آل ابوطالب منع می کرد و هر کس با انان مهربانی می کرد، مورد تعقیب و آزار قرار می گرفت. به حدّی کار بر بانوان علوی سخت شد که لباس درستی نداشتند که در آن نماز بخوانند. تنها یک پیراهن مناسب برای نماز در دست آنان بود که به نوبت در آن نماز می خواندند. ولی پس از نماز آن را در می آوردند و به همان جامه های کهنه و بدون جامه به چرخ ریسی می پرداختند.[3]

در این دوران سخت جاهلیت عباسیان ـ روزگار متوکل ـ دوباره دنیا بر مدار کفر و مراد جور می گردد.

شمشیرهای دفاع از اسلام و اهل بیت(ع) شکسته، و حلقوم ها بریده و دارها برچیده و خون ها شسته اند. و بر مزارآباد شهیدان و قبرستان سرد و ساکت زندگان، شب سیاه هراس و خفقان سایه افکنده و وای جغدی هم به گوش نمی رسد.

جاهلیت جدید عصر بنی عباس، سیاه تر و وحشی تر و سنگین تر از طغیان طاغوت های اموی است در این فضای سرد و یاس و طوفان بیم و هراس، باز هم مردی از مدینه النبی(ص) تا بغداد و سامرا، مشعل امید و روشنایی و بیداری و قیام و آزادی در دست دارد. او امام هادی(ع) است ک ردای پیامبر بر دوش و فریاد علی و فاطمه(س) در گلو و دانش قرآن در سینه و عشق و آزادی مسلمانان در سر، چه کسی جز او می تواند در برابر اقتدار کفر و بیداد و جاذبه های فسق و فجور از فریاد قرآن و آزادی انسان حمایت کند.

رسالت برزگ

رسالت بزرگ پاسداری از همه ارزش ها در برابر هجوم بی مرز بر دوش فرزند رشید امام جواد(ع) و نوه خورشید خراسان، ابن الرضا(ع)، حضرت امام هادی(ع) است.

پاسداری از کتاب هدایت و نور،

پاسداری از فطرت سلیم و پاک انسانی،

پاسداری از نیروی عقل و خردورزی،

پاسداری از میراث گرانبهای حدیث نبوی(ص)

پاسداری از رهنمودها و دستاوردهای اوصیای پیشین رسول خدا(ص) و انتقال کامل این معارف به جامعه برنامه زندگی امام هادی(ع) است.

امام نقش رساندن پیام قرآن به گوش عصرها و نسل ها را بر عهده دارد، ولی در میان هلهله مستانه و طبل و کرنای ارتش خونریز متوکل و موسیقی مدام خنیانگران و رقاصگان و چشن و پایکوبی و بازی ها، مسابقات و جشن های هزار و یک شب عباسیان، چگونه قرآن تلاوت کند و در کجا تفسیر قرآن بگوید و چگونه جامعه را به شناخت و احیای سنت های نبوی فراخواند.

امام از هشت سالگی رسالت بزرگ رهبری امت را بر دوش گرفته است، ولی از همان آغاز به بهانه تربیت و آموزش در خانه ای در صریا اطراف مدینه تا حدود 13 سالگی تحت نظر قرار می گیرد و سپس در تبعید گاه سامرا 20 سال رایت نورانی امامت را برافراشته نگه می دارد.

ده سال با معتصم برادر مأمون.

ه سال در عصر واثق پسر معتصم.

و حدود 16 سال با متوکل ـ دژخیم ترین غدّه بدخیم در روزگار امام.

6 ماه با منتصر پسر متوکل

4 سال با مستعین پسر عموی منتصر

و 3 سال با معتز پسر متوکل معاصر است.

ویژه نامه امام هادی(ع) که حرفی از هزاران و قطره ای از اقیانوس ارزش ها، اندیشه ها، و اخلاق و رفتار آن بزرگوار است به همین امید فراهم آمد که ما را بیشتر با سیمای آسمانی او آشنا کند و در هجوم تاتاروار مغول های غربی و مزدوران انگلیس و آمریکا به مرقد پاک پیشوایان سامرا، دفاعی فرهنگی از آفتاب سامرا باشد.

صلوات بر امام هادی(ع)

«بارالها! بر علی بن محمد (امام هادی) درود فرست.

او که جانشین اوصیای پیامبر(ص) و پیشوای پارسایان است.

و جایگزین رهبران دین و حجت بر تمام آفریدگان.

بارالها! همانگونه که او را نوری قرار دادی تا مؤمنان از او فروغ بگیرند. او به پاداش بزرگ تو بشارت داد و از کیفر تو مردم را بر حذر داشت و ایات تو را یادآور گردید، حلال تو را حلال دانست و حرام تو را حرام شمرد. آئین تو و واجبات تو را روشن کرد و مردم را به عبادت تو برانگیخت. و به طاعت تو فرمان داد و از معصیت تو بازداشت.

خدایا! بر او درود فرست برترین درودی که بر هر کدام از اولیای خودت و ذرّیه پیامبرانت می فرستی ای معبود جهانیان».

در این صلوات که از امام حسن عسکری(ع) درباره هر کدام از چهارده معصوم نقل شده درباره امام هادی(ع) چنین آمده است:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَصِیِّ الْأَوْصِیآءِ، وَاِمامِ الْأَتْقِیآءِ،وَخَلَفِ اَئِمَّةِ الدّینِ، وَالْحُجَّةِ عَلَی الْخَلائِقِ اَجْمَعینَ، اَللّهُمَّ کَماجَعَلْتَهُ نوُراً یَسْتَضیی ُ بِهِ الْمُؤْمِنوُنَ فَبَشَّرَ بِالْجَزیلِ مِنْ ثَوابِکَ، وَاَنْذَرَ بِالْأَلیمِ مِنْ عِقابِکَ، وَحَذَّرَ بَاْسَکَ، وَذَکَّرَ بِآیاتِکَ، وَاَحَلَّ حَلالَکَ، وَحَرَّمَ حَرامَکَ، وَبَیَّنَ شَرایِعَکَ وَفَرایِضَکَ، وَحَضَّ عَلی عِبادَتِکَ، وَاَمَرَ بِطاعَتِکَ، وَنَهی عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ، وَذُرِّیَّةِ اَنْبِیآئِکَ، یا اِلهَ الْعالَمینَ.

پی نوشت ها

[1] . سیره پیشوایان، ص593.

[2] . همان، ص594.

[3] . تتمة المنتهی، ص323.



حسن بن علی یازدهمین امام شیعیان در سال ۲۳۱یا۲۳۲ه.ق در مدینه به دنیا آمد.پدرش امام هادی(ع) بود و مادرش زنی نیک کردار به نام سوسن یا حدیثه یا سبیل بود.در کودکی همراه پدر به دستور متوکل عباسی از مدینه به "سامرا"مرکز خلافت آن روز عباسیان رفت و در محله ای به نام عسکری (قرارگاه سپاهیان) زیر نظر ماموران حکومت اقامت داشت و به همین جهت به او لقب عسکری داده اند.حدود ۲۳سال داشت که به امامت رسید.در این دوره قدرت نظامی عباسیان به دست سپاهیان ترک بود و آنان هر گاه می خواستند خلیفه ای را عزل و دیگری را به جای او نشاندند.از این رو دوران امانتش همزمان شد با چند تن از خلفای عباسی و در همین دوره مشکلات و شورش های فراوان گریبان گیر آنان بود از جمله شورش یعقوب لیث صفاری از سیستان.در این هنگام پیروان امام رو به فزونی بود و بیشتر با نوشتن نامه با آن حضرت در ارتباط بودند که پاسخ بسیاری از این نامه ها در کتاب های حدیث آمده است.خلفای عباسی نیز سخت امام(ع)را زیر نظر داشتند.به ویژه اینکه شماری از کارگزاران حکومت او را شایسته ی مقام خلافت می دانستند.دلیل دیگر مراقبت و آزار امام از سوی دستگاه حکومت عباسی،نقل حدیث هایی درباره برچیدن حکومت های ستمگر توسط حضرت مهدی (عج) فرزند و جانشین امام عسکری(ع)بود.به همین دلیل امام نیز برای در امان نگه داشتن مهدی موعود(عج)تدابیری اندیشیدند.آن حضرت ولادت مهدی (عج)را پنهان می کرد و اگر به نزدیکان نیز بشارت می داد از آنان می خواست که آن را پوشیده نگه دارند.یک سال پیش از شهادت خود،حضرت مهدی(عج)را به مکه فرستاد و برای انحراف افکار دشمنان از موضوع امامت ،مادرش را وصی خود قرار داد مانند:امام حسین (ع) که خواهرش زینب(س) را وصی خویش قرار داد،اما امامت و جانشینی او را به خواص شیعه و نزدیکان اعلام کرد.در شمایل آن حضرت آمده است،چشمانی سیاه،قامتی نیکو،صورتی زیبا و بدنی موزون داشت.امام حسن عسکری(ع)زاهدترین و عابدترین مردم عصر خود بود،کم سخن می گفت و بیشتر می شنید و بخشنده و خوش اخلاق بود.علمای بزرگ مسیحی زمانش،او را عیسی مسیح می پنداشتند و به دانش و کمالش معترف بودند.در بیشتر گزارش هایی که دوران زندان آن حضرت در دست است آمده که زندانبانان شیفته ی شخصیت آن حضرت می شدند. روایت است که وقتی امام در زندان صالح بن وصیف بود عباسیان دو نفر از افراد پست را بر او گماردند.پس از مدتی با کمال تعجب کردند. آن دو نماز می خوانند و روزه می گیرند.آنان را مؤاخذه کردند و درباره امام از ایشان. پرسیدند.پاسخ آنان چنان بود:آن مرد همواره روز ها روزه است و شب ها را تا صبح در عبادت.هر گاه بر ما نظر می کند از شکوه و جلالش بر خود می لرزیم و تاب تحمل نداریم.امام عسکری(ع)در۲۸یا۲۹سالگی در سامرا مسموم شد و به شهادت رسید و فرزند خردسالش مهدی مموعود(عج)بر او نماز گزارد،ولی نماز دیگری نیز با حضور جمعیت و به امامت برادر خلیفه بر او خواندند و پیکر مطهرش را در خانه خود،کنار قبر پدر به خاک سپردند.رساله ای در تفسیر دو سوره اول و دوم قرآن به ایشان منسوب است که این تفسیر بار ها در ایران و جهان عرب چاپ شده است. 

دوازدهمین و آخرین امام شیعیان در سامرا و در سپیده دم نیمه شعبان سال ۲۲۵هجری قمری دیده به جهان گشود.آن حضرت تنها فرزند امام حسن عسکری (ع) است و مادرش نرجس (نرگس) که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. او دختر یشوعا،پسر قیصر روم و مادرش از اولاد شمعون،وصی حضرت عیسی بود و کیش مسیحی داشت.دست تقدیر و اراده خداوند او را از کاخ سلطنت امپراتور به خاندان امامت آورد.داستان چنین بود که او را به همراه تعدادی دیگر به عنوان اسیر به بغداد آوردند.کنیزک حاضر نمی شد کسی او را بخرد تا آنکه فرستاده ای از سوی امام هادی(ع) آوردند و همسر امام عسکری (ع) شد.نام مبارک امام زمان (عج) محمد است و لقب هایش مهدی،حجت،قائم،منتظر،بقیه الله،صاحب الزمان،ولی عصر و امام عصر.برای حفظ جان آن حضرت،امام حسن عسکری(ع) تولد او را پوشیده نگه می داشت و به شیعیان سفارش می کرد تا از بردن نام آن حضرت خودداری کنند.امام حسن عسکری(ع)یک سال پیش از شهادت،حضرت مهدی(عج) را همراه مادربزرگش به مکه فرستاد تا از چشم ماموران دور بنامند و برای انحراف افکار دشمنان بدون اینکه اسمی از مهدی(عج) ببرد مادر خویش"حُدیث"را وصی خود قرار داد.موقع شهادت امام حسن عسکری(ع) عباسیان سخت از منزل امام مراقبت کردند تا بلکه بر فرزند او آگاهی یابند و او را دستگیر کنند،به همین منظور مادر امام زمان(عج) را دستگیر و خواستار فرزندش شدند.او نیز ادعای بارداری کرد.خلیفه عباسی نیز او را به قاضی القضاه سپرد و مدتی در زندان بود تا این که با شورش یعقوب لیث صفاری و زنگیان،آن بانوی گرامی آزاد شد.آن حضرت پس از شهادت پدر،حدود پنج ساله بود که,به امامت رسید.امامت او نیز بنا به حدیث های فراوانی بود که از پیامبر(ص)و امامان پیشین روایت شده بود جعفر عموی امام زمان پس از شهادت امام حسن عسکری(ع)ادعای امامت و جانشینی آن حضرت را داشت و می خواست با خواندن نماز بر جنازه آن حضرت جانشینی خود را رسمیت بخشد که ناگهان حضرت مهدی(عج) در جلوی چشم همگان حاضر شد،جعفر را کنار زد و خود بر جنازه پدر نماز پدر نماز گزارد و پس از نماز بر جنازه پدر از چشمان پنهان شد.آن حضرت چند بار دیگر چنین ظاهر شد مانند موقعی که جعفر،اموال امام عسکری را تصاحب کرد،ناگاه بر جعفر ظاهر شد و او را از این کار برحذر داشت و بلافاصله پنهان گردید . به اعتقاد شیعه غیبت امام زمان در دو دوره بوده است.دوره ی اول،غیبت صغری که تا سال۳۲۹ه.ق ادامه داشت.در این مدت امام توسط چهار تن از نمایندگان خود با شیعیان ارتباط داشت که آن چهار تن عبارت بودند از:عثمان بن سعید بن عمری از یاران امام هادی (ع) و امام حسن عسکری(ع) که نیابت او به دستور امام یازدهم بود،ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید،حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد بن محمد سُمَری.با مرگ چهارمین نایب امام در سال۳۲۹ه.ق دوره غیبت کبری شروع شد و تا ظهور آن حضرت ادامه دارد.در این دوره کسی مستقیما از سوی امام برای نیابت تعیین نشده و نیابت تعیین نشده و نیابت به عهده ی فقیهانه شیعه است.در مدیدی از پیامبر (ص) درباره غیبت آن حضرت آمده است که"ایشان مانند خورشید پنهان شده در پس ابر است که دیده نمی شود اما خورش به زمین می رسد و به آن سود می رساند."در زمان غیبت کبری کسان زیادی ادعای مهدویت(مهدی بودن) کرده اند که غلام احمد قادیانی در هند،سید محمد علی شیرزادی معروف به سید باب در ایران و مهدی سودانی در سودان از جمله این افراد هستند. 

۱ـ با ایمان ترین مردم ، خوش اخلاق ترین آن هاست. ۲ـ خدا را نشناخته است آن کسی که نا فرمانی اش کند. ۳ـ هر کس با خانواده اش خوشرفتار باشد بر عمرش اضافه می گردد. ۴ـ فضیلتی چون جهاد نیست و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست. ۵ـ تفکر عالی ترین مراتب عبادت است. ۶ـحسادت نورزید که حسادت ایمان را به باد می دهد. ۷ـامر به معروف و نهی از منکر دو واجب بزرگ است که واجبات دیگر به وسیله آن دو بر پا می شود.

۱ـ خداوند نماز را به منظور دور کردن انسان از کبر واجب فرمود. ۲ـ گشاده رویی برای مومنان،آدمی را به بهشت رهنمون می سازد. ۳ـ فرزندم اول باید همسایه را در نظر گرفت سپس خود را. ۴ـ خدایا از تو می خواهم دوستان من ، دوستان خاندان مرا به آتش دوزخ عذاب نکنی ۵ـ به خدا قسم اگر آن ها زمام امور را به دست علی (ع) می دادند آنان را به سرچشمه ذلال و گوارا وارد می ساخت.

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:حدیث,سخنان معصومین, :: 18:29 ::  نويسنده : سالار س ر
َ۱ـ علم،گنج بزرگی است که با خارج کردن تمام نمی شود. ۲ـذکر خدا ستون ایمان و نگه دارنده از وسوسه های شیطان است. ۳ـ اندیشیدن به خوبی ها،آدمی را به انجام دادن آنها بر می انگیزد. ۴ـقربانگاه عقل ها ،غالبا در پرتو طمع هاست. ۵ـبرخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمی شود. ۶ـ هر کس خوش اخلاق باشد،زندگی اش پاکیزه و گوارا می گردد. ۷ـارزش هر کس به اندازه کاری است که به خوبی انجام می دهد.

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:حدیث,سخنان معصومین, :: 18:29 ::  نويسنده : سالار س ر
۱ـ شخص خردمند،همه مردم را از خودش بهتر می داند. ۲ـ هر کس نزد تو سخن چینی کند،علیه تو نیز سخن چینی خواهد کرد. ۳ـ همانا بیناترین دیده ها آن است که راه خیر را ببینید.

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:حدیث,سخنان معصومین, :: 18:29 ::  نويسنده : سالار س ر
۱ـ در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا از خدا می ترسید. ۲ـ بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:حدیث,سخنان معصومین, :: 18:29 ::  نويسنده : سالار س ر
۱ـمحبوب ترین شما نزد خداوند، نیکوکارترین شماست. ۲ـ هر کس به قسمتی که خدا داده قانع باشد،بی نیاز ترین مردم است. ۳ـ هر کس عمل کند به آنچه خدا بر او واجب کرده از بهترین مردم است. ۴ـ مجلس نیکان انسان را به اصلاح خویش وا می دارد. ۵ـ مرگ برای افراد با ایمان مانند کندن لباس چرکین و گشودن قیود و زنجیر های سنگین است.

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:حدیث,سخنان معصومین, :: 18:29 ::  نويسنده : سالار س ر
۱ـاز فراست مومن بترسید که چیز ها را با نور خدا می نگرد. ۲ـ فاطمه پاره تن من است،پس هر که او را بیازارد مرا آزرده است. ۳ـ از نفرین مظلوم بترسید که چون شعله آتش بر آسمان می رود. ۴ـ محبوب ترین بندگان نزد خداوند ، پرهیزگاران گمنامند. ۵ـ بیکاری،دل را سخت می کند. ۶ـ نماز نور مومن است. ۷ـبالا ترین مرحله ایمان آن است که بدانی هر کجا باشی خدا با توست.

ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

وبلاگ حدیث و شرح حال برخی از معصومین
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حدیث و آدرس salarsr.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 39
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 95
بازدید کل : 7177
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1



تعبیر خواب آنلاین